علوم قرآن، مجموعه دانشهايي است درباره عوارض ذاتي و اختصاصي قرآن كريم، آنچنانكه موضوع در همگي آنها قرآن است؛ موضوعاتي چون «محكم و متشابه»، «ناسخ و منسوخ»، «اسباب نزول» و ...
از كتابهايي كه ميتوان دراين حوزه فهرست كرد، موجز علومالقرآن مرحوم دكتر داود عطار است. اين كتاب و ترجمه آن در برخي از رشتههاي دانشگاهي در ايران تدريس ميشود.
بعضي از ويژگيهاي كتاب، جايگاه مناسبي به كتاب بخشيده است؛ ويژگيهايي چون اختصار، نثر عربي و امروزين، پيوستگي منطقي مطالب، سازگاري مطالب با ديدگاه مشهور اماميه، يادآوري ديدگاه نويسنده دربيشتر موضوعات، دارا بودن بيشتر ويژگيهاي يك كتاب درسي،و...
كاستيهايي هم در كتاب وجود دارد كه در اين مقاله به آنها اشاره شده است.
موجز علومالقرآن را دكتر سيدمحمد رادمنش با عنوان آشنايي با علوم قرآن ترجمه كرده است. اين ترجمه هرچند تنها ترجمه كتاب ياد شده است، گويا با شتابزدگي سامان يافته است و خالي از نقصهاي گوناگون ــ كه در متن مقاله راجع به آنها بحث شده است ــ نيست.
علوم قرآن، مجموعه دانشهايي است درباره عوارض ذاتي و اختصاصي قرآن كريم، آنچنانكه موضوع در همگي آنها قرآن است؛ موضوعاتي چون «محكم و متشابه»، «ناسخ و منسوخ»، «اسباب نزول» و ...
تعداد كتابهايي كه در اين حوزه فهرست ميشود، بسيار است و بهتنهايي يك كتابخانه جامع در يكي از رشتههاي علوم اسلامي را فراهم ميسازد. در اين نوشتار برآنيم تا يك كتاب مختصر درباره علوم قرآن را كه بعنوان كتاب درسي در برخي از رشتهها در دانشگاه و گاهي نيز در حوزهها تدريس ميشود، معرفي و بررسي كنيم.
موجز علومالقرآن كتابي است مختصر (200 صفحه) در حوزه علوم قرآن كه دانشمندِ سختكوش اسلامي، دكتر داود عطّار، آن را سامان داده است. اينك، پيش از معرفي و بررسي كتاب، زيستنامه اين دانشمند بهاختصار بيان ميشود.
دكتر داود عطّار بهسال 1349 قمري (1930م.) در شهر كاظمين عراق و در خانوادهاي شيعي پا به عرصه گيتي نهاد. پس از بپايانرساندن تحصيلات ابتدايي و در آغاز نوجواني و جواني، در كنار تحصيل و تدريس، به كسب و تجارت پرداخت تا گذران زندگي خود و خانواده را هموار سازد. نويسنده بعد از سالها تلاش و كار توانست مدارج عالي دانشگاهي را بگذراند و به دريافت دكتراي حقوق از يكي از دانشگاههاي مصر نايل آيد. او در كنار كارهاي علمي، از فعاليتهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي نيز غافل نبوده و در تأسيس و يا همكاري با سازمانهايي از اين دست پيشگام بوده است. از نويسنده چند كتاب بجاي مانده كه برخي از آنها بارها چاپ و منتشر شده است، از جمله: الاسلام عقيدة و نظام، الدّفاعالشّرعي فيالشّريعةالاسلامية، تجاوزالدّفاعالشّرعي، موجز علومالقرآن، التّجويد و آدابالتّلاوة، و ...
كتاب با مقدمهاي كوتاه آغاز ميشود و در هفت فصل سامان مييابد. فصلها و مباحث كتاب و برجستگيها و كاستيهاي احتمالي آن بهشرح زير است:
مباحثي كه در اين فصل بهاختصار درباره آن بحث شده است، عبارتند از: معناي لغوي و اصطلاحي علم قرآن، تعريف علوم قرآن، نمونههايي از مباحث عمده قرآني (انواع علوم قرآني)، تاريخچه علوم قرآن و نوشتههاي دانشمندان درباره آن.
مطالب عنوانشده در معناي اصطلاحي قرآن، نيكو و سودمند است؛ امّا علوم قرآن بطور كامل تعريف نشده است؛ هرچند كه بنظر ميرسد تعريف جامع و مانعي در اين باره وجود نداشته باشد.
در بحث از انواع علوم قرآني، ده علم بدينگونه آورده شده است: تفسير، آياتالاحكام، اعجاز، مكي و مدني، اسباب نزول، ناسخ و منسوخ، محكم و متشابه، اعراب و بلاغت، رسمالخط قرآن، و قرائات. امّا طرح «آياتالاحكام» بدينصورت، از زيربخشهاي علوم قرآن نيست بلكه از مباحث مطرح در تفسير (ترتيبي و موضوعي) و معارف قرآن است.
در بحث از تاريخچه علوم قرآن نيز، نمونههايي از نوشتههاي دانشمندان اسلامي درباره قرآن ارائه شده است كه افزون بر استقصاي ناقص، دقت فراوان نيز در آنها انجام نگرفته است؛ بعنوان مثال، ابنجرير طبري (متوفّاي 310 ه•• . ق.) و سيدرضي (متوفّاي 406 ه•• . ق.) در فهرست قرن چهارم قرار داده شدهاند؛ و يا در يادآوري از نوشتههاي معاصران، افزون بر تقديم و تأخير نامناسب، نوشتههاي قرن دهم تا چهاردهم باهم ارائه نشده و همچون نمونههاي گذشته، قرن قرن فهرست نشده است.
در اين فصل، درباره نامهاي قرآن، اعجاز و وجوه آن، هدايت قرآن و تأثير آن در آزادي انديشهها، اوضاع عرب و جهان پيش از اسلام، فراخواني قرآن به انديشيدن، ويژگيهاي امت اسلامي، و ... مطالبي مختصر و سودمند آورده شده است. ولي نامگذاري اين فصل با توجه به مطالب زيرمجموعه آن مناسب نيست؛ و سزاوار بود بحث «نامهاي قرآن» و «اعجاز قرآن» جداگانه و مطالب ديگر مثلاً با همان عنوانِ «درباره قرآن كريم» آورده ميشد.
در بحث «نامهاي قرآن»، ديدگاه محققان علوم قرآن ــ كه ميان اسم و صفت براي قرآن جدايي مينهند ــ يادآور و فقط شش اسم و صفت درباره قرآن شرح داده شده است.
در بحث «اعجاز قرآن» ــ با توجه به اختصار كتاب ــ مطالب سودمندي مطرح شده است. همچنين درباره وجوه اعجاز قرآن، فقط به شش وجه اشاره شده است؛ كه عبارتند از: فصاحت و بلاغت قرآن، هماهنگي معارف قرآن با عقل و برهان، قانونگذاري قرآن، داستانهاي قرآن و اخبار غيبي آن، و اعجاز علمي.
در اين فصل نيز درباره اين موضوعات بحث شده است: نزول دفعي و تدريجي، كيفيت وحي، نخستين و آخرين آيات نازلشده، تأثير نزول تدريجي قرآن بر گسترش اسلام، حكمتهاي نزول تدريجي، و اسباب نزول.
در بحث نزول دفعي و تدريجي، هر دو نزول پذيرفته و براي آن دلايلي آورده شده و بين نزول و انزال در قرآن فرق گذاشته شده است.
در بحث نخستين و واپسين آيات نازلشده بر پيامبر اكرم(ص)، همان ديدگاه مشهور اماميه پذيرفته شده كه نخستين آيات، پنج آيه سوره علق، و آخرين آيات، آيه اكمال است (... اَلْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ ... ــ مائده/3).
درباره حكمتهاي نزول تدريجي قرآن، مطالبي سودمند و خواندني آورده شده است كه در كتابهاي مشابه، كمتر بچشم ميخورد. در اين بحث، حكمتها به سه دسته تقسيم شده است: دسته اول، حكمتهايي كه به پيامبر(ص) اختصاص دارد؛ دسته دوم، حكمتهايي كه مخصوص قرآن است؛ و دسته سوم، حكمتها و فوايدي كه ويژه عموم مردم است.
در پايان اين فصل نيز به موضوع اسباب نزول پرداخته شده و بهاختصار درباره اين عنوانها بحث شده است: معناي سبب نزول، نمونههايي از اسباب نزول، اهميت شناخت اسباب نزول، تعدد اسباب نزول با نزول واحد يا متعدد، ملاك عموميت لفظ است نه فقط اسباب نزول.
در اين فصل نويسنده بهاختصار دو راه عقلي و نقليِ شناخت «مكي و مدني» را مطرح و ديدگاه درست را در تلفيق اين دو راه معرفي ميكند. در ادامه فصل، ديدگاههاي سهگانه درتعريف «مكي و مدني» معرفي شده است (در ديدگاه اوّل، نويسنده ملاك نامگذاري را زمان ميداند كه برطبق آن، آيات نازلشده پيش از هجرت، مكي و آيات پس از آن مدني است؛ معيار در ديدگاه دوم، مكان و در ديدگاه سوم خطاب است). آنگاه بعد از آنكه «مكي و مدني» جزو اصطلاحات متشرعه شمرده ميشود، نه شرعي، ديدگاه نخست درباره نامگذاري مكي و مدني (ديدگاه زماني) پذيرفته ميشود. سپس ويژگيهاي شايع در آيات و سورههاي مكي و مدني بررسي و يكيك بيان ميشود. و در پايان، يادآور ميشود كه اين ويژگي قطعي و در همه موارد صادق نيست ــ جز چند مورد ــ بلكه به گونه اكثريت است.
در اين فصل، اين مباحث مطرح شده است: معاني جمع قرآن، ابزار تدوين قرآن، حفظ قرآن در عصر پيامبر اكرم (ص)، تدوين قرآن در عصر پيامبر اكرم (ص)، جمع قرآن در عصر خلفا، يكي كردن مصحفها (توحيد مصاحف)، مصاحف عثماني.
بحث جمع قرآن، از مهمترين و جنجالبرانگيزترين مباحث علوم و تاريخ قرآن است، به گونهاي كه قضاوت درباره همه زواياي آن دشوار مينمايد. نويسنده در اين بحث، ديدگاه مشهور را كه به آن اعتقاد داشته، بيان كرده است. اين ديدگاه با آراي اهل سنت در اين باره سازگار است و بيشتر دانشمندان شيعي هم آن را پذيرفتهاند. نويسنده كتاب درباره نخستين كسي كه پس از پيامبر اكرم (ص) به جمع قرآن همت گماشت، ميگويد: بعيد نيست كه هم حضرت علي (ع) بهجهت آنكه وصي پيامبر(ص) است، و هم ابوبكر بهاعتبار اينكه خليفه مسلمانان است، قرآن را جمع كرده باشند؛ در نتيجه، در يك زمان دو جمع انجام گرفته باشد.
در اين فصل نيز اين مباحث بهاختصار عنوان شده است: تعريف سوره و آيه، چگونگي شناخت سوره و آيه، ترتيب آيات و سورهها، حكمت تقسيم قرآن به سورهها، نامهاي سورهها و تقسيمبندي آنها.
نويسنده در بحث ترتيب آيات قرآن، ديدگاه مشهور و درست را ميپذيرد و آن را توقيفي ميداند؛ به سخن ديگر، ترتيب آيات قرآن را در هر سوره به دستور پيامبر اكرم(ص) ميداند و از اينرو، تلاوت قرآن را به گونهاي كه ترتيب آيات دگرگون شود، جايز نميداند. ولي گويا ترتيب سورههاي قرآن را توقيفي نميداند، بلكه به اجتهاد و رأي صحابه ميداند. هر چند كه اين ديدگاه، در نزد بيشتر بزرگان اماميه، شهرت چنداني ندارد.
در بحث نامهاي سورهها نيز آن را توقيفي نميداند و نامگذاري سورهها را به بعد از زمان پيامبر اكرم (ص) نسبت ميدهد (اجتهادي). امّا اين ديدگاه مشهور نيست و دلايل فراواني درمورد نامگذاري سورهها در عصر پيامبر اكرم (ص) و از سوي آن حضرت وجود دارد؛ دستكم اين است كه هر سوره در زمان آن حضرت يك نام و ويژگي داشته كه بدان مشهور شده و غالبا اين نام از آغاز سوره گرفته شده است؛ همچون: سبحان (اسراء)، اذاالسّماءانفطرت (انفطار)، و...
و در بحث تقسيمبندي سورهها، «سبع طوال» را اين هفت سوره دانسته است: بقره، آلعمران، نساء، مائده، انعام، اعراف، و يونس (كهف). گرچه در خصوص هفت سوره طولاني اختلاف نظر وجود دارد، ليكن ديدگاه مشهور چنين است: بقره، آل عمران، نساء، مائده، انعام، اعراف، انفال، توبه؛ و دو سوره پاياني (انفال و توبه)، يك سوره بشمار آمده است.
در اين فصل نيز شرح مختصري درباره اعرابگذاري قرآن (شكل)، نقطهگذاري آن (اعجام)، و تاريخ آغاز و انجام آن داده شده، سپس ديدگاه مشهور درباره نخستين كسي كه به مسئله اعرابگذاري قرآن (نقطههاي اعرابي) همت گمارده، يادآور و از ابوالاسود دوئلي ــ شاگرد علي(ع) ــ در اين خصوص نام برده شده است.
1. با توجه به حجم كتاب (200 صفحه)، مباحث عمده و سودمندي از تاريخ و علوم قرآن در آن آورده شده است.
2. نثر كتاب، عربي امروزين و روان، و گويا با سبكهاي جديد عربزبانان سازگار است.
3. موضوعات و مطالب كتاب، از پيوستگي منطقي مناسبي برخوردار است.
4. در هر موضوعي، مطالب اصلي و شايسته آن يادآوري شده است.
5. افزون بر موضوعهاي رسمي علوم قرآن، برخي مطالب مقدماتيِ سودمند ــ همچون «تأثير قرآن در آزادي انديشه» (ص 78) و «فراخواني قرآن به انديشيدن» (ص 93) نيز مطرح شده است.
6. بعضي مباحث، ساختار و محتواي شايان توجهي دارد؛ مانند «حكمت نزول تدريجي قرآن» (ص 117).
7. انگيزه نويسنده از تدوين كتاب، درسيشدن آن بوده و در اين راه موفقيت شاياني بدست آورده است.
8. بيشتر مباحث كتاب، با ديدگاههاي مشهور اماميه سازگاري دارد.
9. ساختار و چگونگي طرح مطالب كتاب، امروزي است و نياز نوآموزانِ علوم قرآني را تا اندازه زيادي برآورده ميسازد.
10. نويسنده در بسياري از مباحث، ديدگاه خويش را بيان داشته است.
1. موضوعات و مطالب كتاب، بيشتر به مباحث زيرمجموعه تاريخ قرآن شباهت دارد؛ هرچند كه تاريخ قرآن خود زيرمجموعه علوم قرآني است و همه مباحث تاريخ قرآن، برخي از مطالب علوم قرآن را فراهم ميسازد. از اينرو، اين كتاب ميتواند بجاي درس تاريخ قرآن هم تدريس و در فهرست كتابهاي تاريخ قرآن گنجانده شود.
2. بعضي از موضوعات اصلي و مهم علوم قرآن در كتاب نيست؛ همچون: محكم و متشابه، ناسخ و منسوخ.
3. مأخذ برخي مطالب، فهرست نشده است، همچون: «تاريخچه علوم قرآن و نوشتههاي دانشمندان درباره آن» (ص 31، 33 و 34).
4. بعضي از فصلهاي كتاب كاستي دارد و برخي از ديدگاهها مشهور نيست؛ كه در گزارش فصلهاي كتاب در صفحههاي گذشته به آن اشاره شد.
موجز علومالقرآن را دكتر محمد رادمنش با عنوان آشنايي با علوم قرآن ترجمه كرده كه چاپ و منتشر شده است.
كتاب آشنايي با علوم قرآن سيزده فصل دارد كه فصلهاي دوم، سوم، چهارم، پنجم، ششم، هفتم، هشتم، و نهم كتاب، ترجمه فصلهاي دوم تا هفتم موجز علومالقرآن است. بنابراين، 70% (140 صفحه) موجز علومالقرآن ترجمه و عينا در كتاب آشنايي با علوم قرآن درج شده است و يا ميتوان گفت 60% (150صفحه) از مطالبِ كتابِ آشنايي با علوم قرآن، ترجمه موجز علومالقرآن است.
افزون بر فصل اول موجز علومالقرآن، مطالب برخي از فصلها نيز ترجمه نشده است، مانند صفحات 53، 62، 63، 64، 65، 93 تا 103.
مترجم، برخي از فصلهاي متن اصلي را تقديم و تأخير كرده و گاهي عبارتي را افزوده يا كاسته و برخي از زيرمجموعههاي فصلها را فصلي جداگانه بشمار آورده است.
اينك براي آشنايي بيشتر با ترجمه كتاب و مقايسه آن با متن اصلي، فصلهاي سيزدهگانه ترجمه را يادآور ميشويم:
فصل اول: مسئله وحي و كيفيت آن، فصل دوم: قرآن و بحث اعجاز، فصل سوم: نزول و تنزيل قرآن، فصل چهارم: نخستين و آخرين آيات نازلشده، فصل پنجم: شأن نزول آيات، فصل ششم: جمعآوري قرآن، فصل هفتم: تنظيم آيات و ترتيب سورهها، فصل هشتم: اعرابگذاري كلمات قرآن و نقطهگذاري حروف آن، فصل نهم: آيات مكي و مدني، فصل دهم: ناسخ و منسوخ، فصل يازدهم: آيات محكم و متشابه، فصل دوازدهم: علوم قرآني، فصل سيزدهم: جنبههاي ادبي و جهات بلاغت در قرآن.
گويا ترجمه كتاب با شتابزدگي انجام پذيرفته، زيرا از نثر متعارف متون علمي و امروزي برخوردار نيست، همچنين ويرايش ادبيِ مناسبي روي آن صورت نگرفته است، از اينرو سزاوار متن دانشگاهي نيست.
اميد است مترجم محترم با ويرايش ديگر كتاب، در همه چاپها فقط آن را با عنوانِ ترجمه و تحقيق موجز علومالقرآن منتشر سازد؛ و يا ترجمه شايسته ديگري از كتاب به بازار علم و دانش و به قرآندوستان عرضه شود ـ انشاءاللّه.